واژه های فراموش شده زبان تاتی رودباری
✍ محقق و پژوهشگر: بابک قلی زاده دارستانی
یکی از دلایل اصلی مرگ زبان ها عدم محاوره واژگان است که اگر گویشوران واژگان را بنا بر هر دلیلی آن را در مکاملات روزمره بکار نبرند در دراز مدت میتواند موجب زوال آن شود. اکنون زبانی که امروز گفتگو میکنيم با تنیده شدن در زبان فارسی و دیگر زبان های اقوام مانند گیلکی و تالشی و بکار نبردن واژگان اصیل آن روز بروز هویت خود را از دست داده و این واژگان فراموش میشوند برای معادل سازی به فارسی قادر نیستیم آن را برگردانیم. ما بنا داریم این واژگان فراموش شده را در ستونی به همین نام در این صفحه به خوانندگان عزیز معرفی کنیم .گویش وران این زبان در شهرستان رودبار میتوانند اگر واژگانی را میشناسند که امروز استعمال نمیشود بما معرفی ویا اگر پیشنهاد و انتقادی دارند برای ما ارسال کنند.
۰۹۱۱۳۳۰۰۷۰۰ شماره موبایل
babakgholizadeh48 @Gmail.com
(۱) ونجاش venjash =خمیازه
(۲) خرده جال kherdejal= بذله گو
(۳) متن ظالم Matenzalem = کنایه به آدم دو رو ( واژه مَتِن در فرهنگ لغت بمعنی یک پشت است )
(۴) کشول kashool = کیسه کوچک
(۵) انذروت Anzarut = کوتاه
(۶ )وُرِ بیره Varebira = ریز ریز ابتدای برف باریدن را گویند
(۷) گُنا بِند Gonabend = کسی را بدون گناه نکرده گناهکار کار کردن
(۸) بیر Bir = خاکستر زیر آتش
(۹) خُنَه دبو khonaDabu = اعضای خانواده (دَبو )در لغتنامه ها بمعنی هستی، وجود داشتن
۱۰) جِده Jeda = رشوه
)۱۱ سیاه بِلِسک siahbelesk = سیاه سوخته واژه بلسک باید همان بلاک black انگلیسی باشد از وام گرفته و ریشه این واژه پارسی اصیل است
(۱۲) زولا Zola = کنایه اشاره کردن به شخص ذل زده در جمع که موضوعی است نباید متوجه باشد
(۱۳) ورکی Varaki = یارو، فلانی
(۱۴) دَگیش Dagish = عوض کردن
(۱۵) دگیش آگیش Dagish agish = عوض و بدل کردن هر شی را گویند.
(۱۶) سسه Sessa = سستی کردن
(۱۷) ترق Taregh = همان تاریخ و موقع و زمان است که بدین شکل تلفظ میشود.
(۱۸) آنروازه Anervaza = شایستگی، لیاقت
(۱۹) برتن Bereten = خون ریختن
(۲۰) قُزّه Ghozzah ='تا زدن پارچه یا شلوار را میگویند.
(۲۱ )خَس Khas = فشرده، نزدیک به هم
(۲۲) کلنجزار Kolenjezar = بی عرضه، آدم های بی دست و پا را میگویند
(۲۳) بی چنگ و لنگ Bichengoleng = آدم های بی هنر را گویند.
(۲۴) شاقلوس باد Shagholusebad = کنایه از مرگ بر اثرذوق و شادی زیاد
(۲۵) دیر آزرون DirAzeron = از مصدر فعل آزرونین بازکردن یک جسم یا چیزی با شدت بیشتر برای پاسخ به یک خبر بد و ناگوار آن را بکار میبرند همان معادل دورباد فارسی است
(۲۶) گاگلف Gagelef = یک در میان
(۲۷) سيج وامه Sijevamah = نقل بلا و گرفتاری دیگران را در جمع میگویند.
(۲۸) تِکیش دَمرُر Tekishdamaror = نفوس بد نزن
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
مجلهی الکترونیکی تاریخ و فرهنگ رودبار گیلان دارای تحلیل تحقیقی و پژوهشی است .
مسئولیت مقالات بر عهده نویسندگان و محققان است .
مدیریت مجله هیچ گونه دخل و تصرفی در مقالات ندارد.
هرگونه استفاده از محتویات مقالات مجله بدون هماهنگی پیگرد قانونی از مراجع ذیصلاح دارد .
فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.