بررسی گویش مردم رودبار
✍صمد شوقی جیرنده
با سلام و ادب خدمت اساتید ارجمند و دوستان گرامی. سپاس ویژه دارم از دست اندرکاران برگزاری این نشست علمی فرهنگی. باشد که خروجی این دورهمیها به شناسایی بیشتر و صحیحتر زبان و فرهنگ شهرستان بینجامد. در راستای اهداف این نشست که بررسی زبان تاتی شهرستان رودبار است، ضمن سپاس و قدردانی از بیانات ارزشمند استاد بزرگوار جناب آقای دکتر سبزعلیپور و دوستان بزرگوار به ذکر چند نکته میپردازم که در مسیر پژوهشهای تاریخی و زبانی بدان رسیدهام.
1- نخست آن که گروهی از پژوهشگران – از جمله شادروان عباس طاهری - خاستگاه زبان تاتی را زبان مادی میدانند، به اعتبار این که مناطق تات نشین امروزی تحت استیلای اولین حکومت آریایی ماد در 2800 سال قبل بودهاند. برخی دیگر از اندیشمندان – مانند دکتر جنیدی – تمامی زبانها و گویشهای ایرانی را برخاسته از زبان فارسی میانه یعنی پهلوی اشکانی یا ساسانی میدانند. مهمترین دلیل این گروه از زبانپژوهان نیز یکی استیلای حکومتی واداری اشکانیان و ساسانیان بر سراسر ایران ازجمله مناطق تاتنشین، و دوم نوشتههای بر جای مانده از دورههای یاد شده در این مناطق است.
اشکالی که بر این نظریهها وارد است این نکته است که: الف) زبان اداری و حکومتی در هر دورهای از تاریخ ایران با زبان مادران و فرزندانِ در خانه و مردم عادی که سرو کار چندانی با ادارات نداشتهاند، متفاوت است. یک مثال ساده میتواند به روشن شدن بحث کمک نماید. در همین دورهی زمانی خودمان که زبان فارسی زبان رسمی در سراسرایران و عامل پیوند اقوام گوناگون این سرزمین شده است و وسایل ارتباط جمعی گوناگون نیز به گسترش و نفوذ فارسی در خانهها کمک مینماید، آیا این زبان توانسته است جایگزین زبانهای کردی، لری، گیلکی، تاتی، بلوچی و... شود؟ آیا هرکدام از ما که به زبان فارسی نیز تسلط داریم در بازار و خیابان و خانههای همین شهرستان، و در دیدار با اقوام و خویشان و بستگان خود از زبان بومی و محلی بهره میبریم یا از زبان رسمی فارسی؟ پاسخ روشن است که با وجود این که زبان رسمی فارسی را پاس میداریم و از جان و دل بدان عشق میورزیم، شعر میگوییم و قصه میسراییم؛ با این حال حساب ویژهای برای زبان مادری خود باز میکنیم و با همدیگر به زبان مادری و محلی خود سخن میگوییم؛ یعنی این که در عصر ارتباطات زبان اداری، رسمی و نوشتاری ما فارسی و زبان ارتباطی گفتاری ما همان زبان بومی و محلی تاتی است. عین همین قضیه و بلکه شدیدتر از آن نیز در دورههای استیلای ساسانیان و اشکانیان و هخامنشیان و مادها نیز که وسایل ارتباط جمعی به اندازهی امروز وجود نداشته، اتفاق افتاده است یعنی با این که ایران و به طور اخص مناطق تاتنشین تحت حکومت سلسلههای یاد شده بودهاند، در عین حال صورت گفتاری زبان بومی و محلی خود را در طی نسلها حفظ کردهاند اگرچه خط و نوشتهای از زبان این اقوام برجای نمانده، و اگرچه تغییرات اتفاق افتاده در صورت گفتاری این زبانها در اثر تبادل با زبانهای دیگر بسیار زیاد بوده است. سابقهی مهاجرت آریاییاییان به حدود سه هزار یا سه هزار و پانصد سال قبل میرسد آنچنانکه اولین حکومت آریایی را مادها در 2800 سال پیش در هگمتانه تشکیل دادند، در حالی که درزمان مهاجرت آریاییان، اقوام ماقبل تاریخی گیل و تپور و کادوس و... باشندگان بومی درازمدتِ این خاک بودهاند. علی اکبر ولایتی (1395) سابقهی سکونت تاتها را بسیار دورتر از ورود آریاییان میداند و آنها را از باشندگان نخست این خاک میشمارد. پرویز ورجاوند در کتاب "سرزمین قزوین" (1374) پیشینهی تمدن را در این دشت بویژه در ناحیه سگزآباد به حدود هزارهی ششم پیش از میلاد میرساند و با آنکه این ناحیه را در دوران تاریخی جزء قلمرو وسیع ماد به شمار میآورد، اقوام باشندهی آن را از دیلمها و امردها میداند و میافزاید که در تاریخ ایران دلیلی در دست نیست که تاتزبانهای این نواحی از محل دیگری به این سرزمین کوچ کرده باشند. کریم کشاورز در کتاب "گیلان" کوههای سبز عمارلو (امارلو) را سرزمین آماردها میداند. جهانگیر سرتیپپور در کتاب "نامها و نامدارهای گیلان" به نقل از ژوستن تاتزبانهای ناحیه قفقاز را نیز گروهی از شجاعان آماردی میداند که در زمان ساسانیان برای پاسداری از دربند خزر (دروازه کاسپین) به آن منطقه کوچانده شدند. سرتیپپور در کتاب دیگر خود یعنی "نشانیهایی دور از گذشته گیلان و مازندران" در یک جا مینویسد: سفیدرود را در عهد قدیم مردوس مینامیدند. از این نامگذاری چنین برمیآید که ماردها بر سرزمینهای مجاور سفیدرود حکومت دراز.مدت داشتهاند؛ و در جایی دیگر از همین کتاب به نقل از ابن حوقل جغرافیدان سدهی چهارم هجری قمری مینویسد که در قسمتی از گیلان گروهی هستند که زبانشان با زبان گیلانی و دیلم مغایرت دارد.
سپس به این نتیجه میرسد که در آن زمان هنوز زبان آماردی کم و بیش رایج بوده است. ماحصل کلام آن که با کنار هم قرار دادن گزارههای تاریخی مربوط به قلمرو حکومتی و سکونتی قوم پیش از آریایی آمارد و پراکندگی تاتنشینهای امروز در سراسر البرز از غرب تا به شرق و جنوب این رشته کوه و دشت قزوین و بسیار جاهای دیگر به راحتی میتوان دریافت که "علف بر سربوتهی خود سبز شده است(1)" یعنی این که ریشه و بوته و خاستگاه زبان تاتی امروز قوم باستانی و پیش از تاریخی آمارد است.
2- آنگونه که از دادههای باستانشناسی یوسف فلاحیان در "گزارش باستانشناختی حوزهی شاهرود" و نامگذاری ناصر عظیمی در کتاب "تاریخ گیلان" بر انسانهای نخستین منطقه با نامهای "انسان عمارلو"، "انسان رستم آباد"، "انسان سی پل" و "انسان غار رشی" بر میآید، و همچنین با نگاهی به نظریهی هنری فیلد در مقالهی شادروان افشین پرتو که میگوید: نخستین باشندگان ایرانزمین در گیلان و کرانههای کاسپی میزیستهاند و نشانههای زیستن آنان از آغازههای بلندیهای این سرزمین به دست آمده است؛ به راحتی میتوان دریافت که سابقهی سکونت بشر در ایران بویژه در گیلان و به طور ویژهتر در البرز بسیار دور و دراز بوده، آنچنانکه تاریخ سه هزاروپانصد سال مهاجرت آرییان در قیاس با آن، زمان کوتاهی به نظر میرسد؛ بنابراین با توجه به مستندات تاریخی مبنی بر باشندگی اقوام پیش از آریایی کادوس، آمارد، تپور و اقوام دیگر میتوان زبانهای کنونی ایرانی را براساس ریشه و خاستگاه به دو گروه اصلی زبانهای آریایی (شامل فارسی، کردی، لری و لکی یعنی زبانهای اقوام ماد و پارت و پارس) و زبانهای غیر آریایی (شامل گیلکی، تالشی، تاتی، مازندرانی و...) تقسیم کرد.
3- ویژگی زبان در شهر کوچک بربلندای کوه جیرنده و روستاهای مجاور و شهرستان رودبار و حتی دامنههای جنوبی البرز به گونهای است که از سویی شدیدا تحت تاثیر زبان رسمی فارسی قرار گرفته و از سویی دیگر بنابه مختصات جغرافیایی و نحوهی تعامل و معیشت مردم، تلفیقی از زبانهای گیلکی و تاتی به نظر میرسد که این پژوهشگر نام "گیلتات" را برای آن برگزیده است. چنین نامگذاری تلفیقی در مناطق پیوستار گویشی در ایران هم سابقه دارد. گویش لکی را میتوان تلفیقی از زبانهای لری و کردی دانست.
4- یکی از ویژگیهای زبانی در جیرنده این است که از دو واج (صدای) ممیز یشتر از زبان فارسی برخوردار است. هریک از صداهای ک و گ دارای دو نحوهی تلفظ نرمکامی و سختکامی با دو معنی مختلف هستند. برای نوشتن تلفظ نرمکامی همان صورتهای نوشتاری ک و گ را پذیرفتهام، اما برای نوشتن تلفظ سختکامی، به همین حروف نوشتاری فارسی همزه افزودهام؛ دوگانههای گُل و گیُل (خاک آمیخته با آب)، گُت (شکوفه درخت) و گیُت (بستن دمپای شلوار با کش)، کُو (تاب بازی) و کیُو (رنگ کبود) و... به عنوان نمونه ذکر میشوند.
5- برای حفظ و نگهداری زبانهای بومی و محلی چند راهکار میتوان ارایه داد: نخست گردآوری مجموعهی واژگان، عبارات و اصطلاحات و ضربالمثلهای بومی به همراه شاهدمثالهایی در قالب جمله با آوانگاری بینالمللی است. دوم نوشتن داستان و شعر به زبان محلی است. راه حل سومی که بدان میاندیشم به کار بردن واژگان و اصطلاحات ساده و روان محلی در نظم و نثر فارسی است. انجام این کار به ارتقای زبان رسمی فارسی نیز کمک بزرگی خواهد کرد.
توضیح شماره (1 )– ضربالمثلی در جیرنده است و گویای اصالت نژادی است.
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
مجلهی الکترونیکی تاریخ و فرهنگ رودبار گیلان دارای تحلیل تحقیقی و پژوهشی است .
مسئولیت مقالات بر عهده نویسندگان و محققان است .
مدیریت مجله هیچ گونه دخل و تصرفی در مقالات ندارد.
هرگونه استفاده از محتویات مقالات مجله بدون هماهنگی پیگرد قانونی از مراجع ذیصلاح دارد .
فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.