نوشتن حجت و دلیلی بر بودن و هستی
✍دکتر ابن علی کریمی گنجه
در یادداشت پیشین، در اهمیت و جایگاه نوشتن و دشواری آن، مطالب کوتاهی نوشته شد و به اهل قلم فروتنانه گفتیم که: تا روشنایی بنویس " یعنی تا روشن و آگاه هستی و زوال عقل و اندیشه به سراغت نیامده، بنویس به عبارت دیگر، تا زمانی که فروغ و روشنی علم و دانش، در ذهن و زبانت، زبانه میکشند با نوشتن، ظلمات و جهل را به روشنی و رستگاری مبدل ساز چرا که گفته اند نوشتن، زندگی را متحول میسازد. در این یادداشت بنا داریم پا را از آنچه نوشتیم و گفتیم فراتر نهیم و بگوییم : آیا چیزی به اندازه نوشتن حجت و دلیل بودن و هستی میتواند باشد؟
بسیاری از خوانندگان و اهالی قلم، این جمله ی درخشان و میراث معنوی وماندگار رنه دکارت را شنیده اند و به یاد دارند که میاند یشم، پس هستم و هموطن او آلبرکامو عصیان و اعتراض را دلیل برهستی و بودن خود میداند و اخوان ثالث مستی خویش را شاهدی بر هستی خویش میخواند. حالا که هر اندیشمندی، نمودی از وجود و زیستین خویش را حجتی برای هستی خود میداند چرا که ما نتوانیم نوشتن را که از اندیشه اندیشمندان و صاحب نظران نشات میگیرد و دلالت بر مسئولیت پذیری ما دارد، دلیلی بر هستی خویش بدانیم .
آیا تا کنون به ذهن و زبان ما این عبارت خطور کرده است که اگر نوشتن نبود چگونه تجارب و آزمونهای درخشان ومعنوی نویسندگان و نظریه پردازان، به یادگار برای آیندگان به میراث گذاشته میشد؟ و یا تا بحال از خود پرسیده ایم که " اگر نبود نوشتن » چگونه تجارب ناب عارفان بزرگی چون بایزید، خرقانی ،ابوالخیر، حلاج و دیگر عرفا به دست ما میرسید؟ هر چند گفته اند "که درس عشق در دفتر نیاید.
و یا اگر نوشتن نبود چگونه مورخان زبر دستی چون بیهقی، گردیزی ،جوینی و... میتوانستند رویدادهای تاریخی دوران خویش را به نسل های بعدی منتقل سازند؟ و از قِبَل این، آیندگان را از مسائل ارزشمند تاریخی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی روزگاران گذشته با خبر سازند؟! و یا اگر نبود نوشتن، چگونه اکتشافات و اختراعات ثبت و ضبط میشد و چگونه آیندگان از کار ارشمیدس، ادیسون و زکریای رازی با خبر میشدند و میتوان هزاران گزاره ای " اگر نوشتن نبود " دیگر را به این سیاهه اضافه کرد ولی به دلیل جلوگیری از اطاله کلام و تنگی حوصله ی خوانندگان به این مقدار بسنده میشود.
اگر این روایت و گزاره را بپذیریم که گفته اند نخست کلمه بود و نخستین وجود کلمه باید بگویم که هر نویسنده ای بانوشتن و در کنار هم قراردادن منسجم کلمات، محتوا و پیامی را به دیگران منتقل میکند، میتواند نقش آفریننده ای را ایفاء نماید و در آفرینش سهیم باشد و به همان مقدار در بوجود آمدن تاریخ و تمدن و فرهنگ بشری نقش داشته باشد به همین خاطر است که خداوند به قلم و نوشتن سوگند یاد میکند: نون و القلم و مایسطرون، و دکتر محمد رضا سنگری در مقاله ای با عنوان " نوشتن یعنی آفریدن " به این موضوع میپردازد:
خدا به انسان اجازه ی آفریدن داده و نگفته است که آفریدن فقط مالِ من است، بلکه گفته « فتبارک اللہ احسن الخالقین خدا احسن الخالقین است و خالقين، جمع خالق است و اگر خدا به تنهایی خالق بود، هرگز خالق را جمع نمیبست این جمع بستن، نشانه ی این است که دیگران هم میتوانند بیافریند و خدا فرصت و اجازه و موقعیت آفریدن را برای انسان ایجاد کرده است و معلوم است که هر آفریدنی یک بارک الله دارد، بنابراین، هر کسی بعد از نوشتن میتواند به خودش تبریک بگوید چون یک دنیای تازه خلق کرده است.
حال که معلوم گشت نوشتن هر مقاله و یادداشتی میتواند برای نویسنده آن حیات یا تولدی دیگر باشد نیز میتواند مصداق دونیکی و خوبی باشد. نخست نویسنده آن را به مقام والای آفرینندگی میرساند و دوم اینکه زمینه ی روشنگری و دانایی باشندگان و اهالی کهن اقلیم رودبار را فراهم سازد؟ بنابر این، مسئولیت اهالی قلم و دانایان به تاریخ و فرهنگ و آداب و رسوم و زبان کهن دیار مارلیک بیشتر میشود زیرا تجارب درخشان و دانستنی های تاریخی و زبانی خود را اگر امروز ننویسند فردا برای این کار دیر است وفرصت را از دست خواهند داد وزکات علم و دانش را که نشر آن است نخواهند کرد. امید است نویسندگان منطقه، همت بلند دارند و قلم را در نوشتن مسایل تاریخی فرهنگی و زبانی اقلیم باستانی خویش به گردش در آورند تا پنجره ای و دریچه ای به سوی خوانندگان این رسانه گشوده شود .
تا باد همین بادا ! در این باره باز هم خواهم نوشت
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
مجلهی الکترونیکی تاریخ و فرهنگ رودبار گیلان دارای تحلیل تحقیقی و پژوهشی است .
مسئولیت مقالات بر عهده نویسندگان و محققان است .
مدیریت مجله هیچ گونه دخل و تصرفی در مقالات ندارد.
هرگونه استفاده از محتویات مقالات مجله بدون هماهنگی پیگرد قانونی از مراجع ذیصلاح دارد .
فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.