menusearch
tarikhrudbargilan.ir

مراسم سال نو در کلورز قدیم رستم آباد

تقویم
پنجشنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
جستجو
هدر سایت

مراسم سال نو در کلورز قدیم رستم آباد

(0)
(0)
اشتراک خبر در شبکه های اجتماعی اشتراک
تاریخ درج خبر سه شنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴
تعداد بازدید خبر 129
مراسم سال نو در کلورز قدیم رستم آباد

مراسم سال نو در کلورز قدیم

 

✍ محمد هادی توحیدی کلورزی

 

خانه خُشور... کُلِ چارشنبه... عیدِ شَو... سیزده بدر
در کلورز معمولا از اوسط اسفند ماه (آفتاو بود ) با خانه تکانی( خانه فُشور یا خانه خُشور ) به استقبال سال نو میرفتند، برای اینکار در روزهای گرم و آفتابی تمام وسایل خانه را به بیرون منتقل میکردند، قالی ها و گلیم ها گرد گیری و در صورت نیاز شسته و روی دیوار های حیاط یا چَپر ها پهن میشد تا هوا بخورند، رختخواب ها (لَک و لا ) هوا داده می‌شد ملافه ها و پرده ها شسته و در صورت نیاز تعویض میگردید، دیوار های خانه از یک متر به بالا با گِلِ سفید ( سِوِدِ گِلَی ) اندود و یک متر به پائین با نوعی گِلِ اُخرایی( کَمَره گِلَی ) کَمَره داده می‌شد، کَف خانه با گِلِ رُس گِلِکار ( دَستِ اَلاوِه ) میگردید، بعد از خشک شدن خانه تمام لوازم دوباره به داخل منتقل می‌شد، بعد از فراغت از اینکار زنان برای سفره عید گندم یا دانه های دیگر خیس میکردند تا سبزه هفت سین سفره عید آماده شود و به تدارک نان های شیرین (شیرین نون و زری نون ) و حلوا ( تَبی تانی حلوا و مغزی حلوا) و سمنو و تخمِ مرغِ رنگی و بعضی از شیرینی های خانَگی میپرداختند، البته تهیه نان (لواش و کُلوس ) کار همیشگی زنان کلورزی بود ولی برای عید به خمیر مقداری شیر و شکر و روغن و ادویه اضافه میکردند و به اصطلاح مایه میگذاشتند و نوعی نان نازک ( یوخا نون که خوشمزه تر و ماندگاری بیشتر داشت ) و شیرین نون و زری نون ( همان شیرین نون در اندازه‌ی بزرگتر با یک لایه حلوا در داخل ) که مخصوص عروسی و مراسم جشن و سرور بود می‌پختند ...
آخرین سه شنبه سال به کُلِ چارشنبه معروف بود، در تاریک روشن غروب این روز مردم جلوی خانه های خود یا در میدانگاهی محل اقدام به روشن کردن آتش میکردند لوازم اینکار کُلَش برنج بود که معمولا در سه یا هفت کُپه روشن می‌شد و اعضای خانواده از روی آن می‌پریدند و شادی میکردند، غذای این شب معمولا سبزی پلو با ماهی شور ( ماهی دودی یا دسبیج یا شورِ ماهی ) بود برای اینکار ماهی را برش (آبین ) میکردند و داخل نعلبکی یا کاسه و روی برنج میگذاشتند تا بخار پز شود سپس آنرا در روغن زیتون سرخ میکردند و چند تخم مرغ رویش میشکستند، البته اعتقاد داشتند که برای این شب باید هفت نوع غذا تدارک دیده شود و خانه باید حتما بوی سیر بگیرد، تره و میرزا قاسمی و ماست بورانی که نیاز به سیر داشت گزینه مناسبی برای اینکار بود، خانواده هایی که پسرشان را نامزد کرده بودند در این شب مقداری میوه و شیرینی و حتما یک ماهی (دودی یا دسبیج ) بعنوان هدیه برای خانواده عروس می‌فرستادند...شب عید‌ برای ما بچه ها شب خاصی بود.در این شب دروازه خانه ها اگر دروازه ای بود باز، سگها بسته یا در جایی زندانی بودند .درب اتاقها نیمه باز یا کلون آن افتاده، تا با تلنگری باز شود. در داخل خانه هم پدر یا بزرگتر خانه تا پاسی از شب بیدار و در جای خود نشسته با ظرفی بزرگ از نخود و کشمش و آب نبات در جلو و مقدارِ زیادی سکه و پول کاعذی ریز و درشت نزدیک آن منتظر. ما بچّه ها هم منتظر شب شدن تا در تاریکی شب کار خود را شروع کنیم، کار چه بود، شال انداحتن به داخل خانه ها و گرفتن نخود و کشمش و آب نبات و ترجیجا پول ...
آن شب کلی کاسب بودیم، وسیله کار دستمالی ساده که گوشه آن به نخی حدود چهار پنج متر متصل بود، به نوبت یا در سبقت از هم به اکثر خانه ها سر میزدیم، یواش از دروازه وارد و به پشت درب خانه میرسیدیم و درب را یواش باز میکردیم و شال را بداخل خانه می‌انداختیم بطوری که سَرِ نخ در دستمان بود. بزرگتر خانه مقداری نخود کشمش یا پول در دستمال می‌بست و ما نخ را میکشیدیم یا یکی از افراد خانه آن را بیرون میاورد و به ما میداد .تمام سعی ما این بود که دیده نشویم...
بعضی از بچه ها به جای شال از بَرّه های تازه به دنیا آمده استفاده میکردند .برای این منظور از گوسفند داران بره ای به عاریه میگرفتند و به گردن آن دستمالی می‌بستند و بره را به داخل خانه روانه میکردند صاحب خانه پول یا نخود و کشمش را در دستمال میریخت و به گردن بره می‌بست و بره را به بیرون هدایت میکرد .کاسبی این گروه معمولا از گروه اول بیشتر بود ...طبق قانونی نا نوشته خانه هایی که عزیزی از دست داده و عزادار بودند از شال و بره اندازی مستثنی می‌شدند...یک روز قبل از عید زنان در اتاق مهمانی که با قالی فرش می‌شد و ظاهری آبرومندانه تر داشت سفره هفت سین و سفره عید را پهن میکردند در این سفره علاوه بر میوه و شیرینی های خریداری شده از بازار گندم و برنج و عدس برشته شده و نخود و کشمش و سنجد و نقل و نبات، حلوا ( تبی تانی و مغزی )، شیرین نان و زری نان و ماست هم برای مهمانان روز های عید گذاشته می‌شد و درب آن محکم بسته میشد تا از دستبرد ما بچه ها در امان بماند.
غذای شب عید معمولا فسنجان (سیا قاتق ) بود و پلوی آبکشی جای پلوی دَمی ( کَته ) همیشگی را می‌گرفت، روز عید دید و بازدید شروع میشد معمولا در روز اولِ عید مردها دسته جمعی حرکت می‌کردند و به خانه بزرگتر ده و از آنجا به همه خانه ها حتی شده چند دقيقه و برداشتن یک نقل یا شیرینی سر میزدند فقیر و دارا فرقی نمیکرد کدورت‌ها و قهر ها در این روز به آشتی تبدیل میشد، رفتن دستجمعی مردان به خانه هایی که عزیزی را در سال گذشته از دست داده بودند الویت بیشتری داشت در این خانه ها سفره عید پهن نمیشد و وسیله پذیرایی خرما بود و ذکر فاتحه بعد از آن ...
ما بچه ها هم این روز حسابی کاسب بودیم، با بزرگتر ها حرکت می‌کردیم و از صاحب خانه ها تخم مرغ و پول عیدی می‌گرفتیم گرچه چند روز بعد به انواع الحیل بزرگتر ها آنرا از چنگ ما در می‌آوردند و میگفتند که شما نمی‌توانید آنها را نگه دارید بدهید ما آنها را برایتان نقشینه شتر بچه درست کنیم و ما گول می‌خوردیم و آخر نفهمیدیم این نقشینه شتر بچه چه صیغه ای است ...
دید و بازدید زنان معمولا از روز دوم یا سوم عید شروع میشد لازم بذکر است که در دید و بازدید خانوادگی همه اهالی خانه با هم میرفتند و فقط دید و بازدید عمومی و آنهم روز اول از خانه بزرگتر ده شروع میشد و از آنجا به خانه های اطراف میرفتند و از هر خانه که دیدار انجام می‌گرفت صاحب خانه به جمع اضافه میشد ...
روز سیزدهم عید سیزده بدر بود در این روز اهالی کلورز غذا درست میکردند و با باقیمانده‌ آجیل و میوه و شیرینی عید (اگر چیزی مانده بود ) به دشت و صحرا و گندمزار ها میرفتند و دور هم به جشن و پایکوبی میپرداختند خانواده هایی که پسرشان را نامزد کرده بودند این روز غذا درست نمی‌کردند و منتظر می‌ماندند تا برایشان غذا برسد رسم بود در این روز مادر عروس برای داماد و اعضای خانواده داماد ( مرغِ پلا ) میفرستاد بعضی از مادر زن ها معمولا یک مرغ بزرگ را پخته و سرخ میکردند با مقداری برنج آبکش شده در یک قابلمه قبل از ظهر به خانه داماد می‌فرستادند و خانواده داماد چند روز بعد قابلمه را با یک کادوی در خور برای عروس پس میفرستاد روی همین اصل بعضی از مادر زنها به طمع گرفتن کادوی بیشتر برای دخترشان به یک قابلمه مرغِ پلا بسنده نمیکردند بلکه برای داماد و پدر و مادر و برادرانش و حتی فامیلهای نزدیکش جداگانه مرغِ پلو می‌فرستادند، دیده شده که رقم مرغ پلو گاها به پانزده تا بیست قابلمه می‌رسید... بعد از سیزده بدر کار عادی شروع میشد، متأسفانه در حال حاضر خیلی از این رسم و رسوم فراموش شده، امید که مهربانی و یکرنگی قدیم که کمرنگ شده دوباره به جامعه ما باز گردد ...
شِمه عید مواری، هزارِ عیدانا بِوینن جانِ ساقیِ جا

نظرات کاربران ( 0 نظر )
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام