menusearch
tarikhrudbargilan.ir

باورهایی درباره مهمان از بخش رحمت آباد رودبار

تقویم
پنجشنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
جستجو
هدر سایت

باورهایی درباره مهمان از بخش رحمت آباد رودبار

(0)
(0)
اشتراک خبر در شبکه های اجتماعی اشتراک
تاریخ درج خبر پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳
تعداد بازدید خبر 131
باورهایی درباره مهمان از بخش رحمت آباد رودبار

باورهایی درباره مهمان از بخش رحمت آباد رودبار

 

✍فاطمه محمودی کارشناس ارشد ایران‌شناسی

 

گیلان سرزمین سرسبزی و طراوت است. سرزمین جنگل های انبوه و دریا. باران های مداوم گیلان، رودهای خروشان و زمین حاصلخیز را می‌آفریند و محصول حاصلخیزی زمین مردمانی بخشنده و مهمان نواز است.
شهرستان رودبار که در قسمت جنوبی استان گیلان واقع شده است با سخاوت تمام نعمتی چون سفیدرود خروشان را به نواحی شمالی تر گیلان روانه می‌سازد، باشد که ایشان نیز از این موهبت بی دریغ الهی بهره برند و عطر برنج را برسفره های خود دریابند. سرچشمه ی روزی مردمان گیلان از رودبار می‌گذرد. مردمانی که بی چشم داشتی، فراوانی محصول را بر سایر شهرستان¬های هم جوار خود روا می‌دارند، بی شک در مهمان نوازی و ارج نهادن به مقام میهمان خلیل دوران خود هستند. رحمت آباد بخشی از رودبار است که به خاطر شرایط اقلیمی خاص دارای محصولات متعددی از قبیل گندم، برنج، زیتون، انار ترش و شیرین، به، انجیر و ... است. زمین های حاصلخیز رحمت آباد بستری مناسب برای سر بر آوردن تره¬های محلی خودرو است. خاکی چنین سخی انسانی می¬آفریند بخشنده، دریا دل و مهمان نواز.
متن حاضر به بررسی بخشی از باورهای مردم رحمت آباد درباره مهمان می‌پردازد.
اگر چشم شخصی خود به خود بپرد، می‌گوید" می‌چَشم در رَه" چشم من در راه است، یعنی مهمانی در راه است.
اگر چند تار مو از مندیل زن نجیب رحمت آبادی روی پیشانی اش قرار بگیرد، با بیان اینکه "می مو دَر رَه " موی من در راه است، آمدن مهمان را به انتظار می‌نشیند.
اگر تفاله چای" چایی پوش" بالای چای بیاید، میهمانی به خانه خواهد آمد. حال اگر تفاله چای بلند باشد، میهمانی بلند قامت و اگر کوتاه باشد میهمانی کوتاه قد خواهد آمد.
اگر ظروفی از یک دست مانند لیوان، بشقاب و یا کاسه ردیف بمانند با عنوان اینکه "مرسان رِچِن" چشم به راه میهمان می‌مانند.
اگر ظروف آشپزخانه خود به خود صدا دهند، بی آنکه کسی در آشپزخانه باشد صاحبخانه باید خود را برای آمدن میهمان مهیا کند.
در گذشته رختخواب ها را روی یک تخت گوشه¬ی اتاق می‌چیدند. حال اگر رختخواب ها خود به خود بیفتد، میهمان خواهد آمد.
بانگ بی هنگام خروس در پیشگاه خانه، خبر از آمدن میهمان می‌دهد.
هرگاه کَشکِرات هنگام پرواز بر بالای خانه کسی آواز بخواند، صاحبخانه را از آمدن میهمان خبردار می‌کند.
هرگاه مرغ ها سرشان را نزدیک هم قرار دهند، گویا از آمدن میهمانی با یکدیگر سخن می‌گویند.
اگر کودکی که به سن تمییز و تشخیص نرسیده باشد، جارو در دست بگیرد و جارو بکشد، صابخانه خود را برای آمدن میهمان آماده می‌کند. زیرا کودکان را صافی ضمیر می‌دانند و باور دارند کودکان زودتر از سایرین به وقایع آگاه می‌شوند.
هرگاه کودکی سر خود را بین دو پایش قرار دهد و درحالت کلّه معلق بماند، میهمان خواهد آمد.
اگر هنگام نان پختن در تنور از سوختن چوب ها صدای زوزه ای شنیده شود، میهمان می‌آید.
اگر کسی که برای نانوا چانه می¬گیرد خمیر از دستش بیفتد، خود را برای آمدن میهمان آماده خواهد کرد.
اگر هنگام خمیر گرفتن تکّه کوچکی از خمیر از دست جدا شود، میهمان خواهد آمد.
ضرب المثل های مربوط به میهمان
آما بی دَوَت بامیِه بیم؟
āmā bi davat bāmiye bim?
ما بی دعوت آمده بودیم؟
هر گاه از مهمانی پذیرایی شایسته و مناسب نشود، با این عبارت اعتراض خود را بیان می‌کند.
آوِی آوِی مَرِه هر جا ببر رو به سوی خانه مَبَر
āvey āvey mare har jā bebar ru be suye xāne mabar
ای آب؛ مرا به همه جا ببر اما به سوی خانه نبر.
این مثل برای کسی به کار می‌رود که دوست دارد همیشه در خانه دیگران مهمان باشد.
بُقُل، بُقُل تو خامی ناهارنی یی تو شامی؛ مهمان نیَه سالانَه
boqol, boqol to xāmi nāhār niyey to šāmi. mehmān niya sālāna
بجوش، بجوش؛ که خام هستی و برای ناهار آماده نمی‌شوی، شام هستی.
به طنز، برای رد کردن مهمان گفته می‌شود.
داستان: روزی برای زنی میهمان می‌آید و ماندنش به درازا می‌کشد. زن میزبان که از بودن میهمان در خانه اش ناراضی بود، به بهانه درست کردن ناهار به آشپزخانه می‌رود وخطاب به قابلمه در حال جوشیدن می‌گوید: بجوش، بجوش؛ که هنوز خام هستی و برای ناهار آماده نمی¬شوی، تو غذای شام هستی، تا به میهمان بفهماند که ناهاری در کار نیست و به خانه¬ی خود بازگردد. میهمان که آواز کنایه آمیز میزبان را می‌شنود از اتاق فریاد می‌زند، من میهمان نیستم، بلکه آمده ام تا یک سال در خانه¬ات بمانم.

فکّه بنَه
fakke bena
برای خود آشیانه درست کرده است.
این اصطلاح برای میهمانی آورده می‌شود مدت درازی در خانه میهمان می‌ماند و سر جای خود می‌نشیند و به میزبان کمک نمی-کند.
فلانکسی اَیضٍ گِل تاوادَه
felānkasey ayzen gel tāvāda
انگار فلانی گل انداخته است. به خانه دیگران چسبیده. برای کسی به کار می‌رود که به خانه خود نرود و مدام در خانه دیگران باشد.
نِخَستِه مِیمانِ جا کلِی پِشتَه
nexaste meymāne jā kaley pešta
جای مهمانی که بی دعوت آمده است، کنارآتشدان گِلی( در ) است.

هزار تا بِیَن یه تا مَشون
hezār tā biyan ye tā mašun
هزار نفر بیایند و یک نفر نرود.
وقتی میهمانی از خانه بیرون رود و خانه ساکت شود، میزبان که احساس می‌کند خانه برایش دلگیر شده است، این عبارت را می‌گوید.

نظرات کاربران ( 0 نظر )
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام